در هر بازاری، مردم قلب تپنده اقتصاد هستند. بدون حضور و مشارکت آنها، هیچ تقاضایی شکل نمیگیرد و هیچ فعالیت اقتصادی معنایی ندارد. تولید، خدمات و نوآوری زمانی ارزش پیدا میکنند که مخاطب یا مشتری واقعی برایشان وجود داشته باشد. به همین دلیل، هر بازاری که در آن مردم نقش پررنگتری دارند، پویاتر و ماندگارتر است.
اگر به دنبال رشد پایدار و فروش واقعی هستیم، باید فراتر از نگاه صرفاً تولیدی یا تبلیغاتی فکر کنیم. اصل ماجرا در شناخت دقیق نیازها و قدرت خرید مردم نهفته است. بازار زمانی رونق میگیرد که عرضه و تقاضا بهدرستی یکدیگر را پیدا کنند. بسیاری از کسبوکارها شکست میخورند، نه بهخاطر کیفیت پایین محصول، بلکه چون بازاری را هدف گرفتهاند که تقاضای واقعی در آن وجود ندارد یا توان خرید مشتریان پایین است.
در مقابل، کسبوکارهایی که مخاطب خود را بهخوبی میشناسند، میدانند چگونه بین نیاز مردم و ارزش پیشنهادی خود تعادل برقرار کنند. آنها به جای تمرکز صرف بر فروش، روی توانمندسازی مشتری کار میکنند؛ یعنی تلاش میکنند قدرت خرید و انگیزهی مصرف را افزایش دهند. همین رویکرد باعث میشود رابطهای پایدار بین برند و مشتری شکل بگیرد.
رونق بازار تنها با تبلیغ یا تخفیف اتفاق نمیافتد، بلکه با درک رفتار مردم و احترام به نقش آنها در چرخه اقتصاد شکل میگیرد. نقطهی واقعی رشد جایی است که عرضه با تقاضا تلاقی میکند و اعتماد بین دو طرف شکل میگیرد.
به نظر شما، در بازار امروز مهمتر است روی افزایش تعداد مشتریان تمرکز کنیم یا بر افزایش قدرت خرید آنها؟
پاسخ به این سؤال میتواند مسیر آینده بسیاری از کسبوکارها را تعیین کند.