آیا دوست دارید که سرنوشت خودتان را رقم بزنید؛ آزاد باشید؛ استقلال همه‌جانبه به خصوص استقلال مالی داشته باشید؛ مدیر خودتان باشید و آرامش ذهنی و روحی به دست بیاورید؟ اگر اینطور هستید، تنها مسیری که من برای شما قائل هستم، کارآفرینی است؛ آن‏ هم به وسیله چیزهایی که به آنها علاقه دارید، نه آنهایی که به شما تحمیل شده‌اند. در چند دهه گذشته و به قولی در «عصر کارمندی» (برده داری نوین)، که شرکت‌های بزرگ و محصولات مختلف به وفور یافت می‌شدند، کارمندانی وجود داشتند که برای این شرکت‌ها و کارخانه ها کار می‌کردند.

آنها به مرور می‌توانستند صاحب خانه و تامین یکسری از نیازهای ابتدایی معیشتی بشوند. آنها به ظاهر و از نگاه عموم، امنیت بالایی داشتند؛ اما بعد از مدتی که دیگر «کارمندشدن»، این امنیت ظاهری را هم تامین نمی‌کرد، عصر کارآفرینی در جهان خودنمایی کرد، که در آن، تاریخ تولد، تجربه کاری، قدرت مالی و مسائلی شبیه به این، دیگر مهم نبود بلکه یک ایده تجاری درست «می‌توانست» و «می‌تواند»، به کلی شما را متحول کند.

کارآفرینی شما را شگفت‌زده خواهد کرد. شما در این مسیر نمی‌توانید از هر لحظه آن مطمئن باشید، ولی در مسیری قرار دارید که به سوی «آزادی» در حرکت هستید. از قول «نیچه» باید گفت که «آزادی، ظرفیتی است که ما را به خود حقیقی‏مان می‌رساند». پس برای رسیدن به آزادی، باید از «چارچوب امن خود» خارج شوید؛ و با استفاده از الگوی درست کارآفرینی که پتانسیل بالایی نیز دارد، اقتصاد خود و جامعه را متحول کنید.

«کسب‌وکار کوچک» به معنای درست، یک محرک قوی برای «رشد اقتصادی» است

در چند دهه پیش هرچه کسب‌وکارها بزرگ‏تر بودند، اقتصاد پویاتر و قدرتمندتر بود و تفکر بزرگ‌بودن کسب‌وکارها در ایران و اقصی نقاط جهان رونق بسیاری یافت. بر همین اساس، سیر عظیمی از شرکت‏های دولتی و خصوصی شکل گرفت؛ این شرکت‏ها عموماً پدیدآورنده ثروت‏های کلان برای کشور بودند، که به نوعی هم از محرک‏های اساسی رشد اقتصادی محسوب می‌‏شدند و می‌‏شوند.

ولی با تحولات اخیر در دنیا و پیچیده‌تر‌شدن فرآیندهای مدیریتی، تصمیم‌گیری ها نیاز به واکنش سریع و منطبق با تغییرات محیطی دارد. در ضمن کسب‌وکارهای کوچک، ریسک کمتری را نسبت به شرکت‏های بزرگ به‏ همراه دارند؛ و در نهایت بالابودن کارایی کسب‌وکارهای کوچک، در معیارهای جهانی، دلیل مهمی برای جایگزین‌شدن این مدل با روش قدیمی است. نباید از این مسئله غافل شد که شرکت‏های کوچک با پتانسیل بالا در توزیع درآمد، ایجاد اشتغال و کاهش فقر، نقش حیاتی به خصوص در کشورهایی مانند ایران بازی می‌‏کنند. امیدوارم نگرش‌های جدید و سیاست‌‌گذاری‌های نوین اقتصادی از شرکت‌های بزرگ دولتی به شرکت‌های کوچک خصوصی تغییر کند.

معضل اساسی «کسب‌وکار» و «کارآفرینان» چیست؟

مشکل کسب‌وکار نیست و هیچ‌گاه هم نبوده است بلکه مشکل اصلی خود شمایید که از الگوهای شرکت‌های بزرگ برای شرکت‌های کوچک استفاده می‌‌کنید و مشکل دیگر آن است که شما زیادی با کسب‌وکارتان یکی شده‌اید و باید از آن جدا شوید. متخصص درون شما می‌خواهد همه چیز کسب‌وکار باشد و به نوعی اگر شما خوب باشید، کسب‌وکار شما هم خوب است، اگر شما به‌هم‌ریخته باشید، کسب‌وکار شما هم به‌هم‌ریخته است.

اگر شما بی‌نظم هستید، کسب‌وکار شما هم بی‌نظم است. شما باید کسب‌وکارتان را با روش‌ها و الگوهاي کاملا جدید از نو بسازید و یاد بگیرید کدام اعداد نشان می‌‌دهد که کسب‌وکار شما سلامت دارد. یا اینکه روی چه اعدادی متمرکز شوید و مراقب چه اعدادی باشید که از درد آن به زمین نیفتید.

هدف مهم کارآفرینی چیست؟

کارآفرین‌شدن، نیرویی است برای یادگیری درست، و نه برای جنگ و مقابله. شما باید پیوسته و برای رشد فردی، در حال یادگیری باشید؛ و باید درنظر داشته باشید که هدف از «کارآفرینی»، این است که انسان بهتری باشیم، و دنیای بشردوستانه ‏ای را بسازیم. شما با یادگیری و دربرگرفتن نیروی کارآفرینی، از دنیای آشفته و درهم و برهم بیرونی رهایی پیدا می‌کنید؛ به این صورت، برای رسیدن به دنیای آرام خودتان، یک‌جور اشتیاق و نظم پیدا می‌کنید.

الگوی درست کارآفرینی چیست و کارآفرین چه کسی است؟

کارآفرین کسی است که از سخت ‏ترین شرایط، بهترین موقعیت‌ها را می‌سازد. کارآفرینی یک «رویاپردازی» واقعی است؛ و نیروی پشت هر کسب‌وکاری است که، برای دنیایی بهتر و آینده ‏ای درخور توجه، تلاش می‌کند. کارآفرین کسی است که در «آینده» زندگی می‌کند، و اندک زمانی را در زمان حال سپری می‌کند؛ او شخصیت خلاقی دارد که فرصت‌های مناسب می‌سازد، و هر روز با یک ایده نو، به سمت آینده‏ای درخشان حرکت می‌کند.

در نتیجه:

در دنیای بیرون و جوامع امروزی، همه چیز مدام در حال تغییر و تحرک است؛ بنابراین شما نباید متحمل یک سکون بی‌معنا شوید؛ شما باید بدانید، تنها چیزی که در این دنیا برای همه مردم حتمی و قطعی است مرگ و نیستی است؛ اقدام‌کردن و در سکون‌نبودن شما، می‌تواند هر مسئله‌ای به غیر از مرگ را تحت‌الشعاع قرار دهد. به طوری که می‌توانید سرنوشت خودتان را به کلی دگرگون کنید.