بعد از جنگ جهانی دوم تا سال 1960، به علت وجود کمبود محصول، عصر عرضه نامگذاری شده، دهه بعدی همراه با تولید شرکتها بود که به دوره تولید و اقتصاد سریع معروف شد. گام بعدی عصر فروش بود و در نهایت از سال 1975 تا 1981 به دلیل وجود تقاضای بالا، به دوره بازاریابی و یا عصر تمایز معروف شد.
یکی از کمپانیهایی که تمایز را در سطح جهانی نشان داد، تویوتا بود. این شرکت، با عوض کردن تصویر معمولی خودروی شخصی به شکلی لوکس توانست برند لکسوس را ایجاد کند. تویوتا موفق شد در سال 2000 موقعیت شماره یک از لحاظ فروش را داشته باشد. فلسفه بازاریابی را میتوان در ایجاد تمایز مشاهده کرد و ما میتوانیم با توجه به تجربه لکسوس، ایده های منحصر به فرد خود را داشته باشیم.
در قدم اول تویوتا سعی داشت که با قیمتگذاری ابتدایی، در بازار آمریکا، با قیمت پایینتر وارد شود. یعنی خودرویی در تراز مرسدس بنز ولی با قیمت پایینتر. تمایز بعدی، ضمانت نامه های 5 ساله و شرایط اقساطی محصولات تویوتا بود. این اتفاق برای اولین بار در بین ماشینهای لوکس مثل بنز، BMW و کادیلاک رخ داد.
نکته بعدی، خدمات پس از فروش کم نظیر لکسوس بود. تا جائیکه یکی از مشتریان این برند، به دلیل رضایت کامل از خدمات شرکت اسم فرزند تازه به دنیا آمده خود را “لکسوس” گذاشت… جالب است که بدانید لکسوس از سال 1991 به مدت 10 سال پیاپی، شماره یک خدمات پس از فروش در ایالات متحده آمریکا بود.
تمایز چهارم، برخورد عالی نمایندگان فروش بود؛ بطوریکه مشتریان احساس میکردند به مهمانی دعوت شده اند و هیچگونه سیستم اصرار بر فروش احساس نمیشد. البته نکات دیگری هم وجود داشت؛ از قبیل کاهش مصرف انرژی، انتخاب افراد ثروتمند خودساخته بالای 47 سال به عنوان بازار هدف، و انتخاب هدف جسورانه سهم 20 هزار فروش از 50 هزار فروش سالیانه در آمریکا؛ این است تمایزهای یک برند موفق.
استراتژی ها و تکنیک ها بصورت دوره ای در دوران رونق و رکود بررسی و عوض میشوند؛ اما فلسفه بازاریابی میتواند تا سی سال هم دوام داشته باشد.