در دنیای امروز، رشد و پیشرفت دیگر در تنهایی معنا ندارد؛ مسیر موفقیت از دل مشارکت میگذرد. زمانی باور داشتیم که باید همه چیز را خودمان و بهتنهایی انجام دهیم، اما تجربه نشان داده است که همکاری نهتنها راه را هموارتر میکند، بلکه نتایج را پایدارتر و عمیقتر میسازد. هیچ انسان یا سازمانی به تنهایی کامل نیست؛ قدرت واقعی در کنار هم بودن شکل میگیرد.
مشارکت فقط تقسیم کار یا منابع نیست؛ یعنی به اشتراک گذاشتن ایدهها، تجربهها و انگیزهها. وقتی چند نفر با نگاههای متفاوت برای یک هدف مشترک تلاش میکنند، خلاقیت چند برابر میشود و مسیر رسیدن به هدف سرعت میگیرد. شرکتهای بزرگ دنیا نیز با تکیه بر همین اصل، از رقابت فردی عبور کرده و به همکاریهای راهبردی روی آوردهاند. در واقع، راز ماندگاری آنها در ایجاد فرهنگ «با هم بودن» است.
اما مشارکت، تنها به حوزهی کسبوکار محدود نمیشود. در زندگی شخصی، اجتماعی و حتی فرهنگی هم، رشد زمانی اتفاق میافتد که با دیگران تعامل کنیم. وقتی یاد میگیریم شنونده باشیم، دیدگاههای تازه را بپذیریم و برای هدفی مشترک کنار هم بایستیم، ظرفیتهای درونی و جمعی ما افزایش مییابد.
پرسش اصلی این است: ما چقدر آمادهایم از «من» فاصله بگیریم و در مسیر «ما» قدم بگذاریم؟ آیا میتوانیم باور کنیم که موفقیت واقعی زمانی اتفاق میافتد که دیگران هم در آن سهم داشته باشند؟ شاید وقت آن رسیده است که مشارکت را نه یک انتخاب، بلکه یک ضرورت بدانیم؛ ضرورتی برای ساخت آیندهای بهتر، انسانیتر و پایدارتر.