سیاست و اقتصاد هر دو را میتوان به دلیل تمرکز بر تعامل انسانی و فرآیند تصمیم گیری به عنوان شاخه های علوم اجتماعی در نظر گرفت. سیاست شامل مطالعه و استفاده از نهادها و رویه های دولتی، انتخاباتی و احزاب سیاسی برای تغییر افکار عمومی است. اقتصاد مطالعه و دستکاری پدیده های اقتصادی مانند تولید، مصرف، تجارت و توزیع است. حال بیایید به برخی از ارتباطات بین آنها نگاه کنیم.
اقتصاد سیاسی چیست و چرا اهمیت دارد؟
اقتصاد سیاسی با استفاده از مفاهیم و روشهای اقتصاد، سیاست و جامعهشناسی، تعامل بین بازارها و دولتها را بررسی میکند. مطالعه اقتصاد سیاسی حیاتی است زیرا عملکرد عملی و پیامدهای مدل های اقتصادی جایگزین مانند سرمایه داری، سوسیالیسم و کمونیسم را روشن میکند.
همچنین میتوانیم از ابزارهای ارائه شده توسط اقتصاد سیاسی برای بررسی چگونگی تأثیر منافع و قدرت گروههای اجتماعی مختلف بر سیاستهای عمومی مانند مالیات، تجارت و مقررات استفاده کنیم. فقر، نابرابری، فساد، خشونت و تخریب محیط زیست تنها بخشی از مسائل اجتماعی و اقتصادی است که با مطالعه اقتصاد سیاسی میتوان آنها را درک کرد. مطالعه اقتصاد سیاسی همچنین به ما امکان میدهد تا قابلیت و کارایی راه حل های بالقوه برای این مسائل را ارزیابی کنیم.
سیاست و اقتصاد چگونه بر یکدیگر تأثیر میگذارند؟
سیاست و اقتصاد دو شاخه مطالعاتی هستند که بر یکدیگر تأثیر متقابل دارند. برخی از روش های تعامل اقتصاد و سیاست عبارتند از:
تعرفه ها، مالیات ها، مقررات و یارانه ها همگی بر اقتصاد تأثیر میگذارند و میتوانند مستقیماً تحت تأثیر اقدامات سیاسی قرار گیرند. قیمت ها، تولید، مصرف، تجارت و حتی رفاه مردم همگی میتوانند تحت تاثیر سیاست های دولت باشند.
الگوهای رأی گیری، افکار عمومی، ترجیحات سیاست ها، و ثبات دولتی، همگی نمونه هایی از تصمیمات سیاسی هستند که میتوانند تحت تأثیر واقعیت های اقتصادی قرار گیرند. در زمان رونق اقتصادی، رای دهندگان ممکن است از دولت خود بخواهند که مالیات ها را کاهش دهد و هزینه های خدمات عمومی را افزایش دهد، در حالی که در زمان رکود اقتصادی، ممکن است از دولت خود بخواهند که برعکس عمل کند.
چشم انداز اقتصادی یک کشور برای دموکراسی، حاکمیت قانون، فساد، حقوق بشر و آزادی های مدنی میتواند تحت تأثیر ساختارها و فرآیندهای سیاسی آن باشد. به عنوان مثال، هنگامی که صحبت از تصمیم گیری اقتصادی میشود، یک سیستم دموکراتیک ممکن است مسئولیت پذیری بیشتر، باز بودن و مشارکت شهروندان را تشویق کند، در حالی که یک سیستم اقتدارگرا ممکن است اجازه کنترل متمرکز و کارآمدی بیشتری را بدهد.
چند نمونه از اقتصاد سیاسی در عمل چیست؟
این مثال ها برخی از روابط پیچیده بین سیاست و اقتصاد را نشان میدهد.
اثرات سیستم های مختلف اقتصادی بر ایجاد، مبادله و استفاده از محصولات و خدمات در یک جامعه. برخلاف تأکید سوسیالیسم بر مالکیت عمومی، برنامه ریزی مرکزی و منفعت برای همه، سرمایه داری حقوق مالکیت خصوصی، بازار آزاد و سود را بر همه چیز ترجیح میدهد.
مثال دیگر نقش منافع کارگران، مصرف کنندگان، شرکت ها و سیاستمداران در شکل دادن به سیاست های عمومی مانند مالیات، تجارت و مقررات است. به عنوان مثال، برای محافظت از تولیدکنندگان داخلی فولاد، دولت ها ممکن است بر فولاد وارداتی تعرفه وضع کنند.
دموکراسی، اقتدارگرایی، فساد و حقوق بشر همگی نمونه هایی از نهادها و نظام های سیاسی هستند که بر نتایج و چشم انداز اقتصادی یک کشور تأثیر دارند. در مقایسه، تصمیمگیری اقتصادی ممکن است در یک سیستم دموکراتیک پاسخگوتر، شفافتر و فراگیرتر باشد یا در یک سیستم استبدادی متمرکز، کنترلشده و کارآمدتر باشد.
چگونه کارآفرینی توسط اقتصاد سیاسی شکل میگیرد
کارآفرینان به عنوان عوامل تغییر، کالاها، خدمات و بازارهای جدیدی را توسعه و معرفی میکنند، اما این کار را در یک زمینه اجتماعی و سیاسی انجام میدهند که میتواند تلاشهای آنها را تقویت یا خفه کند. راه های مختلفی وجود دارد که سیاست و اقتصاد میتوانند بر تجارت تأثیر بگذارند.
ایجاد یا خفه کردن محیطی مساعد برای گسترش کسب و کار با استفاده از منابع، انگیزه ها و فرصت های موجود. تصمیم گیری های سیاسی در مورد موضوعاتی مانند مالیات، تجارت، قوانین، یارانه ها و زیرساخت ها میتواند تاثیر زیادی بر هزینه ها و پاداش های کارآفرینی داشته باشد.
ریسک پذیری کارآفرینانه، نوآوری، رقابت پذیری، همکاری و مسئولیت اجتماعی همگی عواملی هستند که میتوانند تحت تأثیر باورها و جنبش های سیاسی قرار گیرند.
ایجاد یا رفع مسائل اقتصادی و اجتماعی که صاحبان کسب و کار میتوانند از ایده های خود برای بهبود آنها استفاده کنند. به عنوان مثال، اختلافات و بحرانهای سیاسی نیاز و پیچیدگی مشکلاتی را که میتوانند توسط کارآفرینان حل شوند، افزایش میدهند.
راه های مختلفی وجود دارد که نشان میدهد کارآفرینی میتواند بر اقتصاد سیاسی تأثیر بگذارد.
تأثیر مثبت بر رشد، توسعه و تنوع اقتصادی یک کشور یا منطقه. به عنوان مثال، کارآفرینی میتواند با ایجاد فرصت های شغلی، بخش ها، بازارها و اختراعات جدید، بهره وری، رقابت، و ثروت جامعه را افزایش دهد.
مخالفت یا حمایت از ساختارها و سازوکارهای سیاسی که در یک کشور یا منطقه وجود دارد. به عنوان مثال، کارآفرینی میتواند ارزش های دموکراتیک مانند مسئولیتپذیری، باز بودن و مشارکت شهروندان در تصمیمگیریهای سیاسی را ارتقا دهد یا میتواند ارزشهای استبدادی مانند فساد، نابرابری و طرد شدن را تقویت کند.
تأثیرگذاری بر شرایط اجتماعی و محیطی یک کشور یا منطقه یا کاهش اثرات آن. ارزش اجتماعی مثبت را میتوان توسط کارآفرینانی که برای کاهش مسائل مربوط به فقر، بهداشت، آموزش و محیط زیست تلاش میکنند، ایجاد کرد. زمانی که کارآفرینان، مثلاً با نقض حقوق کارگران یا ایجاد آسیبهای زیستمحیطی از قشر آسیبپذیر اجتماع سوء استفاده میکنند، میتوانند هزینههای اجتماعی منفی ایجاد کنند.
برخی از چالش ها و فرصت های اقتصاد سیاسی چیست؟
همانطور که جهان، پیچیده تر و متنوع تر میشود، اقتصاد سیاسی با مشکلات و فرصت های جدید و آشنا روبرو میشود. انواع این فرصت ها و تهدیدها شامل موارد زیر است:
یافتن یک واسطه شاد بین توسعه اقتصاد، بهبود عدالت اجتماعی و حفاظت از کره زمین. فقر، نابرابری، تغییرات آب و هوایی و کاهش منابع از جمله مشکلاتی هستند که اقتصاد سیاسی باید آنها را حل کند و همگی در راستای تشویق خلاقیت، کارایی و رقابت هستند.
راهبردهای انطباق با واقعیت های تحولات تکنولوژیک مدرن. مطالعه و عملکرد اقتصاد سیاسی برای شناسایی و پاسخگویی به تغییرات ساختاری، عملکردی و نهادی ناشی از این روندها ضروری است.
چگونگی بهبود و تقویت نهادها و همکاری های بین المللی و منطقه ای.
مشکلات چندجانبه گرایی، منطقه گرایی و ملی گرایی در نظام اقتصادی بین المللی.
چگونگی توسعه اشکال فراگیرتر و مشارکتی دموکراسی و شهروندی.
چگونگی بهبود مشروعیت، اثربخشی و پاسخگویی نهادها و توافقات بین المللی که قوانین و هنجارهای اقتصاد جهانی را شکل میدهند.