وقتی صحبت از ارتقای رفاه جهانی و بهبود کیفیت زندگی مردم میشود، آموزش بی رقیب است. پتانسیل ارتقای دانش، تولید و درآمد مردم و همچنین نهادها و انسجام جامعه را دارد. با این حال، همه کشورها و مناطق دسترسی با کیفیت یکسان به آموزش را ندارند، به ویژه کشورهایی که دارای اقتصادهای در حال توسعه یا نوظهور هستند.
وقتی صحبت از آموزش جمعیت و دستیابی به اهداف توسعه آنها میشود، این بازارها با طیف وسیعی از مشکلات و امکانات روبرو هستند.
فواید آموزش برای توسعه اقتصادی و رفاه اجتماعی
آموزش برای پیشرفت ضروری است و باید برای همه مردم ارائه شود. دانش، بهره وری و درآمد افراد را بهبود میبخشد و در عین حال نوآوری اجتماعی، نهادها و هماهنگی اجتماعی را نیز تقویت میکند. هرچه افراد بیشتر آموزش ببینند، جامعه آنها مولدتر، نوآورتر و از نظر فناوری پیشرفته تر خواهد بود.
این یک محرک اصلی تحول است که به افراد امکان میدهد سطح تحصیلات خود را ارتقا دهند و در نتیجه قابلیت اشتغال خود را ارتقا دهند. یکی از مؤثرترین راهها برای مبارزه با فقر و نابرابری، آموزش است که زمینه را برای توسعه اقتصادی در آینده فراهم میکند.
برخی از کمک های آموزش و پرورش در رشد اقتصادی به شرح زیر است:
در همه سطوح، از مردم گرفته تا ملت ها، با افزایش سطح تحصیلات درآمد نیز افزایش میابد. اضافه کردن یک سال به تحصیلات، درآمد سالانه را 10% در سراسر جهان افزایش میدهد. سرمایه انسانی آنقدر ارزشمند است که 62 درصد از کل ثروت یک کشور را تشکیل میدهد. که 15 برابر بیشتر از چیزی است که ما از سرمایه طبیعی خود به دست میاوریم و چهار برابر بیشتر از آن چیزی است که از سرمایه تولیدی خود به دست میاوریم.
استاندارد کار و بهره وری هر دو متاثر از آموزش هستند. کارگرانی که سطح تحصیلات بالاتری دارند، احتمال بیشتری برای یافتن شغل پرسود و موفقیت در زمینه های انتخابی خود دارند. کارگرانی که آموزش دیده اند برای سازگاری با بازارها و محصولات جدید و همچنین تفکر خلاقانه و ارائه ایده های بدیع مجهزتر هستند.
سرمایه گذاری در آموزش یک راه مطمئن برای تقویت هر اقتصادی است. سرمایه انسانی، نوآوری فنی، کیفیت سازمانی، و تجارت و سرمایه گذاری همگی زمانی افزایش میابند که افراد بیشتری به آموزش با کیفیت دسترسی داشته باشند. بهداشت، کشاورزی، محیط زیست و حتی حکومت داری همگی میتوانند از اثرات مثبت آموزش بهره مند شوند.
موانع دسترسی به آموزش اقتصاد
برخی از رایجترین دلایلی که باعث میشود بسیاری از افراد به آموزش با کیفیت بالا دسترسی نداشته باشند به شرح زیر است:
مهم ترین عامل در تعیین اینکه تا چه حد یک فرد میتواند تحصیلات رسمی را دنبال کند، فقر است. قیمت بالای آموزش، از جمله شهریه، کتب درسی و لوازم، برای بسیاری از خانواده های کم درآمد دور از دسترس است. متأسفانه، همه بچه ها نمیتوانند به مدرسه بروند زیرا باید در خانه کمک کنند. فرصت های آموزشی، از جمله دسترسی به معلمان واجد شرایط و کتاب های درسی کافی، به دلیل فقر با مشکل مواجه شده است.
جنگ ها و بلایای طبیعی کلاس ها را متوقف میکند و دانش آموزان و معلمان را در خطر آسیب جسمی و اضطراب روانی قرار میدهد. طبق گزارش یونسکو، بیش از نیمی از کودکان خارج از مدرسه در جهان، در مناطق جنگی قرار دارند. تقاضا برای کمک های بشردوستانه در زمان درگیری افزایش میابد، اما بودجه و منابع آموزشی کاهش میابد.
تبعیض بر اساس جنسیت یکی دیگر از موانعی است که دختران را از دریافت آموزش برابر با پسران باز میدارد. هنگامی که دختران به دلیل جنسیت خود مورد آزار و اذیت قرار میگیرند یا مجبور به ازدواج زودهنگام میشوند، این موضوعات ممکن است مانع ادامه تحصیل آنها شود. دانش آموزان دختر، به ویژه آنهایی که به رشته های پایه علاقه مند هستند، با فرصت ها و تشویق های کمتری برای ادامه تحصیل فراتر از دبیرستان مواجه هستند.
دسترسی به آموزش همچنین میتواند به دلیل موقعیت فیزیکی فرد، به ویژه برای کسانی که اتفاقاً در مناطق روستایی یا دورافتاده زندگی میکنند، با مشکل مواجه شود. زیرساخت ها، حمل و نقل و امکانات ارتباطی که مدارس و سایر منابع آموزشی را در دسترس ساکنان این مکان ها قرار میدهد، معمولاً ناکافی هستند.
علاوه بر نرخ ثبت نام و تکمیل پایین تر و نرخ بالاتر ترک تحصیل نسبت به مناطق شهری، مناطق روستایی و منزوی نیز تمایل دارند معلمان آموزش دیده کمتری داشته باشند. میلیون ها کودک و جوان به دلیل ناتوانی فرصت های آموزشی محدودی دارند. افراد معلول اغلب به دلیل تعصبات سازمانی و عوامل دیگر از دسترسی به مدارس عادی محروم میشوند.
مشکلات دسترسی، امکانات ضعیف، برنامه درسی نامناسب، برداشت های نامطلوب، و تعصب از تجربیات رایج برای افراد دارای معلولیت است. آنها همچنین از سازمان های دولتی، غیرانتفاعی و بستگان کمک کمتری دریافت میکنند.
اهمیت آموزش اقتصاد برای کارآفرینان
تصمیم گیری انسانی در مواجهه با کمبود، عدم قطعیت و فرصت کانون توجه آموزش اقتصاد است. این ابزار میتواند به صاحبان مشاغل در موارد زیر کمک کند:
کمک کند عرضه و تقاضا، رقابت، نوآوری و مقرراتی که صنایع آنها را شکل میدهد، بشناسند.
کمک کند تا استراتژی های قیمت گذاری، تولید، بازاریابی و سرمایه گذاری یک شرکت و هزینه ها و بازده نسبی آنها را بررسی کنند.
کمک کند تا استفاده از منابع خود مانند زمان، پول، کار و سرمایه را بهینه کنند. مزایا و معایب احتمالات تجاری بالقوه مانند محصولات جدید، بازارها یا مشارکت ها را ارزیابی کنند.
کمک کند از استدلال، شواهد و حقایق برای حل مسائل و انتخاب استفاده کنند.
علاوه بر این، صاحبان مشاغل و کارآفرینانی که در کلاسهای اقتصاد شرکت کردهاند، پیشرفتهایی را در زمینههایی از جمله موارد زیر بدست میاورند:
خلاقیت و نوآوری: آموزش اقتصادی میتواند کارآفرین و صاحبان مشاغل را تشویق کند تا روش های جدیدی را برای تولید ارزش و حل مشکلات در نظر بگیرند که به نوبه خود میتواند خلاقیت و نوآوری را برانگیزد.
تفکر انتقادی و حل مسئله: مهارت های حل مسئله و تحلیلی میتواند از مطالعه اقتصاد بهره مند شود زیرا به صاحبان مشاغل بالقوه میاموزد که مزایا و معایب دوره های مختلف عمل را بسنجند.
ارتباط و همکاری: برای کار موثر با کسانی که دیدگاه ها و علایق متفاوتی نسبت به ما دارند، مهم است که بتوانیم ارتباط و همکاری موثر داشته باشیم. آموزش اقتصاد میتواند به کارآفرینان و صاحبان مشاغل در انجام این کار کمک کند.
سازگاری و انعطاف پذیری: توانایی یادگیری از شکست ها و حرکت به جلو، ویژگی بارز یک صاحب کسب و کار موفق است، و آموزش اقتصادی میتواند به کارآفرینان نوپا کمک کند تا این ویژگی را توسعه دهند.
نقش آموزش اقتصاد در ارتقای رشد اقتصادی
علم اقتصاد به دانش آموزان میاموزد که در مواجهه با منابع محدود، غیرقابل پیش بینی و فرصت ها، انتخاب درستی داشته باشند. علم اقتصاد میتواند شرایط اقتصادی و اجتماعی یک جامعه را روشن کند و ساکنان آن را به سمت بهتر شدن چنین مناطقی تشویق کند. گسترش آموزش های اقتصادی میتواند باعث توسعه اقتصادی مانند موارد زیر شود:
بهبود شایستگی، خروجی و خلاقیت کارگران و بازرگانان.
ارتقای سطح زندگی مردم از طریق افزایش درآمد و قدرت خرید آنها.
افزایش دوام و اثربخشی سیستم های اقتصادی.
ترویج پذیرش اجتماع و آزادی.
توانایی افراد برای انطباق با مزایا و معایب ناشی از جهانی شدن، دیجیتالی شدن و پایداری را میتوان با آموزش در اقتصاد بهبود بخشید. کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه برای دستیابی به اهداف توسعه و رفع فقر و نابرابری میتوانند از آموزش اقتصادی بهره مند شوند.