جمع آوری و مدیریت وجوه نقد برای سازمان های دولتی و خصوصی، تمرکز قانون مالی شرکت ها، یک بخش پویا و پیچیده از قانون است. بازارهای اوراق بهادار، حاکمیت شرکتی، مالیات، ادغام، و موارد دیگر همگی شامل این حوزه میشوند. سرمایهگذاران، تنظیمکنندهها، اعتباردهندگان، کارکنان و حتی جامعه در کل، همه در قوانین مالی شرکتها سهم دارند.
بیایید بررسی کنیم که چگونه تحولات اخیر و بحثهای جاری در قانون دارایی شرکتها بر نتایج نهایی شرکتها، سرمایهگذاران و سایر طرفهای ذینفع تأثیر گذاشته است.
تعریف دارایی عمومی
مطالعه دارایی عمومی همان مطالعه عملکرد دولت در اقتصاد است. مطالعه در مورد اینکه دولتها چگونه دخل و خرج میکنند، و اینکه چگونه تغییراتی را برای به حداکثر رساندن نتایج خوب یا به حداقل رساندن نتایج بد ایجاد میکنند، به عنوان اقتصاد دارایی عمومی شناخته میشود.
برخی از اهداف دارایی عمومی عبارتند از: تنظیم ارزش پول در بازار بین المللی، ارائه کالاها و خدمات عمومی، تشویق رشد اقتصادی و حذف نابرابری درآمد. جمع آوری دلارهای مالیاتی، تهیه یک برنامه هزینه، صرف دلارهای مالیاتی، و مدیریت بدهی و سرمایه گذاری چهار کارکرد اصلی دارایی عمومی هستند. دنیای دارایی عمومی پویا و پیچیده است و نه تنها بر بخش دولتی بلکه بر بخش تجاری و جامعه بزرگتر نیز تأثیر میگذارد.
تعریف دارایی خصوصی
کلمه “دارایی خصوصی” را میتوان به چندین روش متمایز به کار برد. امور مالی شخصی که همچنین میتواند شامل پس انداز خانوار و استراتژی های سرمایه گذاری باشد. همچنین میتواند به معنای شیوه ای از ارائه خدمات عمومی باشد که در آن سرمایه خصوصی برای تامین مالی و بهره برداری از امکانات عمومی ضروری به کار گرفته میشود. در مقابل دارایی خصوصی، دارایی عمومی به عملیات پولی دولت ها در تمام سطوح اشاره دارد.
بانکها و صندوقهای تامینی نمونههایی از موسسات مالی خصوصی هستند، زیرا مالکیت آنها صرفاً در اختیار سهامدارانشان است و نه دولت. حداکثر کردن سود، اجتناب از ریسک، بهینهسازی جریان نقدی، تنوع سرمایه گذاری و پسانداز برای بازنشستگی، همه بخشهای مهم برنامهریزی دارایی خصوصی هستند.
بدهی، مخارج، پس انداز، سرمایه گذاری و مالیات تنها چند مورد از مواردی هستند که ممکن است در امور مالی شخصی مشکل ساز شوند. علاوه بر تأثیرگذاری بر مصرفکنندگان و کسبوکارها، تأمین مالی خصوصی پیامدهای گستردهای برای کل اقتصاد نیز دارد.
رابطه بین دارایی خصوصی و دولتی
تعامل بین پول عمومی و شخصی یکی از موضوعات اقتصاد است. هر دو بخش دولتی و خصوصی تحت تأثیر سیستم های مالی یکدیگر قرار دارند و بر روی یکدیگر تأثیر میگذارند. جزئیات رابطه آنها در موارد زیر دیده میشود:
تخصیص منابع
تأمین کالاها و خدمات عمومی مانند دفاع ملی، آموزش، بهداشت، زیرساخت و غیره تابعی از امور مالی عمومی است. مزایای این محصولات و خدمات فراتر از خریداران فردی به جامعه بزرگتر است. تقاضا و عرضه محصولات مصرفی مانند مواد غذایی، پوشاک، سرگرمی و غیره تحت تأثیر منابع مالی خصوصی است. این محصولات و خدمات یا فقط برای مصرف کنندگان خوب هستند یا برای کل جامعه مضر هستند.
توزیع درآمد
سیاستهای مالیاتی و برنامههای انتقالی مانند مالیات تصاعدی، یارانهها، تأمین اجتماعی، رفاه و غیره نمونههایی از تأثیر دارایی عمومی بر توزیع درآمد اقتصاد هستند. دولت اقدامات متعددی را برای مبارزه با فقر و نابرابری درآمد و پیشبرد عدالت اجتماعی و برابری اجرا کرده است
پساندازها، سرمایهگذاریها، وامها و سایر اشکال تأمین مالی خصوصی، همگی به میزانی کم و بیش به توزیع کلی درآمد کمک میکنند. این اقدامات نابرابری دستمزدها و تمرکز ثروت را تشدید میکند که به نوبه خود میتواند باعث ناآرامی و بیثباتی اجتماعی شود.
تثبیت اقتصاد
سیاست مالی، که شامل مخارج دولت و مالیات برای تأثیرگذاری بر تقاضای کل و تولید است، یکی از راههای کمک مالی عمومی به ثبات اقتصادی است. زمانی که اقتصاد در آرامش است، میتوان از سیاست مالی برای کاهش سرعت آن استفاده کرد و زمانی که در حال رونق است، میتوان از سیاست مالی برای تحریک اقتصاد استفاده کرد. با تأثیرگذاری بر هزینههای خانوار و تصمیمات سرمایهگذاری، تأمین مالی خصوصی به ثبات اقتصادی کمک میکند. نرخ های بهره، تورم، اعتماد مصرف کننده و سایر متغیرها همگی بر روی هزینه و دور ریختن پول تاثیر دارند.
تنظیم بازار
تنظیم بازار تحت تأثیر دارایی عمومی قرار میگیرد زیرا قوانین و مقررات برای رسیدگی به شکست های بازار از جمله انحصار، دانش نامتقارن، عوامل خارجی و غیره اجرا میشود. با ایجاد نهادهایی مانند بانک های مرکزی، تنظیم کننده های مالی، دادگاه ها و غیره، دارایی عمومی نیز بر تنظیم بازار تأثیر میگذارد. این سازمان ها اقتصاد را روان و ایمن نگه میدارند.
نهادهای خصوصی زمانی که کالاها و خدمات را خرید و فروش میکنند، اوراق بهادار منتشر و معامله میکنند، وام میگیرند و پول قرض میدهند و غیره، بر تنظیم بازار تأثیر میگذارند. قیمت ها و سطح عرضه بازار از طریق این مبادلات تعیین میشود.
تأثیر اصول حقوقی بر ایجاد و تنظیم اوراق بهادار
چند نمونه از چگونگی تأثیر مفاهیم حقوقی بر تشکیل و نظارت بر اوراق بهادار در زیر ارائه شده است.
سهام، اوراق قرضه، اوراق مشتقه و غیره همگی نمونه هایی از اوراق بهادار هستند و هر کدام مجموعه ای از ویژگی های منحصر به فرد خود را دارند که توسط قانون تعریف شده است. افشا، رای دادن، سود سهام و سایر حقوق و تعهدات ناشران و سرمایه گذاران به طور کامل مشخص شده است.
ثبت، بروشور، درج، دسترسی به بازار و غیره که بر انتشار و داد و ستد اوراق بهادار حاکم است مبتنی بر اصول قانونی است. بازیگران بازار از جمله دلالان، صرافی ها و غیره نیز مشمول مقررات هستند.
اطلاعات، انصاف، صراحت و غیره نیز از جمله مفاهیم حقوقی است که حافظ منافع و حقوق سرمایه گذاران است. برای کسانی که قوانین و مقررات اوراق بهادار را زیر پا میگذارند، راه حل ها و عواقبی از جمله مسئولیت مدنی، تعقیب کیفری، اقدامات اداری و غیره را ارائه میدهند.
زمانی که قواعد حقوقی خاصی در بازارهای اوراق بهادار وجود داشته باشد، مسائل بازار اوراق بهادار مانند کلاهبرداری، دستکاری، تجارت داخلی، ریسک سیستمی و غیره نیز مورد بحث قرار میگیرد.
تأثیر مقررات قانونی بر کارآفرینان و صاحبان مشاغل
عبارت “تنظیمات قانونی” برای توصیف هنجارها و الزاماتی استفاده میشود که اقدامات افراد و مشاغل را در طیف گسترده ای از زمینه ها از جمله اقتصاد، دارایی، محیط زیست، بهداشت عمومی و بسیاری موارد دیگر کنترل میکند. وقتی نوبت به انگیزه ها، فرصت ها، هزینه ها، ریسک ها و نتایج میرسد، مقررات قانونی میتواند تأثیر قابل توجهی بر کارآفرینان و صاحبان مشاغل داشته باشد. برخی از تأثیرات قانون بر مالکیت مشاغل و نرخ راه اندازی به شرح زیر است:
با ایجاد پیش نیازها و رویهها برای راهاندازی، و انحلال یک شرکت، قانون میتواند ظهور شرکتهای جدید را در یک بازار خاص تحریک یا محدود کند. سهولت در اخذ مجوزها، ثبت نام ها و غیره یکی از حوزه هایی است که مقررات قانونی میتواند در آن تاثیرگذار باشد.
در دسترس بودن و حمایت از حقوق مالکیت معنوی، مانند اختراعات، علائم تجاری، کپی رایت، و غیره، میتواند تاثیر قابل توجهی بر سرعت ورود شرکت های جدید به بازار و سرعت گسترش شرکت های تاسیس شده داشته باشد. به عنوان مثال، مشوق ها و هزینه های مرتبط با توسعه و راه اندازی محصولات و خدمات جدید ممکن است تحت تأثیر قانون قرار گیرد.
رقابت، دانش و همکاری میان فعالان بازار، همگی عواملی هستند که میتوانند تحت تأثیر مقررات قانونی قرار گیرند و از این رو به رقابت پذیری و کارایی بنگاه ها در بازار کمک کنند یا از آن کم کنند. انحصار، دانش نامتقارن، عوامل خارجی و غیره همگی نمونه هایی از نارسایی های بازار هستند که با کمک مقررات قانونی مناسب میتوان آن ها را کاهش داد و یا حتی از بین برد.
ظرفیت کسب و کارها برای کسب سود و رقابتی ماندن در بازار متأثر از تعداد و ساختار مالیات ها، یارانه ها، مشوق ها و جریمه های اعمال شده بر معاملات آنها توسط قانون است. به عنوان مثال، نرخ های مالیات و معافیت ها برای بخش های مختلف اقتصاد ممکن است توسط قوانین و مقررات تغییر کند.
قانون با تأثیرگذاری بر موجودی و شرایط سرمایه، مانند حقوق صاحبان سهام، بدهی، کمک های بلاعوض و غیره، میتواند ظرفیت شرکت را برای جمع آوری وجوه بیشتر کند یا مانع آن شود. حمایت و اجرای بستانکاران، رشد و تنوع بازار مالی، ترویج و تسهیل سرمایه گذاری خطرپذیر و غیره همگی زمینه هایی هستند که میتوانند تحت تأثیر قانون قرار گیرند.
نمونه هایی از مقررات مالی خصوصی و دولتی
افراد، مشاغل و دولت ها همگی تابع قوانین و مقرراتی هستند که بر توانایی آنها در مدیریت پول تأثیر میگذارد. مقررات مالی دولتی و خصوصی شامل موارد زیر است:
مقررات دارایی خصوصی
این مقررات طیف وسیعی از موضوعات، از انتشار و داد و ستد اوراق بهادار تا حفاظت از مالکیت معنوی تا جلوگیری از تقلب و پولشویی و حمایت از مصرف کنندگان را در بر میگیرد. یکی از این نهادهای فدرال، کمیسیون بورس است که وظیفه آن نظارت بر بورس های کشور است.
مقررات دارایی عمومی
مقررات دارایی عمومی قواعد و قوانینی هستند که امور مالی بخش دولتی را کنترل میکنند که شامل دولت ها، سازمان های دولتی، مشاغل عمومی و غیره میشود. مقررات دارایی عمومی طیف وسیعی از موضوعات، از مالیات و مخارج گرفته تا ارائه خدمات عمومی و اجرای سیاست های مالی و پولی را پوشش میدهد. یکی از این نهادهای فدرال، دفتر پاسخگویی دولت است که وظیفه آن ارزیابی اثربخشی ابتکارات دولتی است.