امروزه مراقبت از سلامت روان بیش از سلامت جسمانی اهمیت دارد. بیماریهای روانی درماننشده و دسترسی ناکافی به مراقبت، پیامدهای مالی و اجتماعی قابلتوجهی دارد و اقتصاد، مراقبتهای بهداشت روانی را به یک موضوع مهم تبدیل میکند.
هزینه مراقبت های روانی: باری بر دوش افراد و جامعه
مراقبت های بهداشتی برای مسائل مربوط به سلامت روان پرهزینه است و بر افراد و جامعه به طور کلی تأثیر میگذارد. توانایی فرد برای انجام زندگی روزمره، بهرهوری و به طور کلی لذت بردن از زندگی میتواند در اثر بیماریهای روانی مانند اسکیزوفرنی، اختلال دوقطبی، افسردگی و اضطراب بهشدت مختل شود. درمان، دارو و بستری شدن در بیمارستان، برنامههای درمانی بلندمدت برای برخی بیماریها هستند.
هزینه مراقبت های روانی گاهی اوقات برای افراد بسیار زیاد است. هنگامی که بیمه به اندازه کافی اختلالات سلامت روان را پوشش نمیدهد یا پوشش محدودی دارد، بسیاری از مردم مجبورند برای پرداخت هزینه های درمانی مورد نیاز خود تلاش کنند. افراد و خانوادههایشان ممکن است از نظر مالی تحت فشار باشند زیرا هزینههای جلسات درمانی، پرداختهای مشترک با نسخه و سایر خدمات مرتبط میتواند به سرعت افزایش یابد.
محدودیت های مالی ممکن است باعث شود برخی از افراد درمان را به تعویق بیاندازند یا به طور کلی از آن صرف نظر کنند، که میتواند بیماری آنها را بدتر کند و پیامدهای گسترده ای داشته باشد. مراقبت های روانی تأثیر پولی عظیمی بر کل جامعه دارد. کاهش بهره وری، افزایش غیبت و درگیری کمتر شغلی میتواند ناشی از اختلالات سلامت روان درمان نشده یا مدیریت ضعیف باشد. مطالعات نشان میدهد که شرکت ها سالانه به دلیل مشکلات سلامت روان به دلیل هزینه های مراقبت های بهداشتی و بهره وری از دست میدهند.
درک تأثیر اقتصادی بیماری روانی
چندین رویکرد برای بررسی اثرات پولی بیماری روانی وجود دارد. اولین مورد، عوارض مالی است که تشخیص، درمان و مدیریت سلامت روان میتواند بر سیستم مراقبت های بهداشتی وارد کند. همه این موارد، مانند درمان، نسخهها، بستری شدن در بیمارستان و ویزیت پزشک را شامل میشود. هزینه های مراقبت های بهداشتی متاثر از تقاضا و هزینه های خدمات سلامت روان است.
نکته دوم این است که بیماری روانی به میزان قابل توجهی بهره وری را در محیط کار کاهش میدهد. کاهش تمرکز، غیبت و عملکرد شغلی پیامدهای احتمالی برای افرادی است که اختلالات سلامت روانی آنها درمان نشده یا به طور ناکافی مدیریت میشود. کارفرمایان ممکن است در نتیجه کاهش تولید ناشی از این متغیرها متحمل زیان های پولی شوند. بیکاری و ناتوانی های ناشی از مسائل مربوط به سلامت روان نیز میتواند نیاز فرد را به برنامه های کمک های اجتماعی مانند بیمه ازکارافتادگی و بیکاری افزایش دهد.
علاوه بر این، عزیزان و مراقبان فرد مبتلا به بیماری روانی نیز تحت تأثیر قرار میگیرند. مخارج مستقیم و غیرمستقیم، مانند صورتحسابهای پزشکی و زمان صرف شده برای مراقبت از عزیزان یا یافتن شغل جدید متناسب با خواستههای آنها، بار مالی قابلتوجهی بر خانوادهها وارد میکند.
اقتصاد سلامت روان: چالش ها و فرصت ها
بهبود خدمات سلامت روان با توجه به صرفه جویی در مراقبت از سلامت روان مملو از خطر و فرصت است. قیمت نجومی مراقبت های روانی یکی از موانع اصلی در مراقبت از سلامت روان است. تامین مالی درمانهای سلامت روان و همچنین اطمینان از مقرون به صرفه بودن آنها برای افراد میتواند چالش برانگیز باشد. افرادی که بیمه کافی یا تمکن مالی ندارند، ممکن است نتوانند بسیاری از درمان های بهداشت روانی مانند دارو و جلسات درمانی را بپردازند.
ناکارآمدیها و افزایش هزینهها نیز به دلیل از هم گسیختگی مراقبتهای بهداشت روان و عدم همکاری ارائهدهندگان با یکدیگر اتفاق میفتد. با این وجود، این مشکلات فرصت هایی برای رشد نیز ایجاد میکنند. یک راه بالقوه برای بهبود، ادغام خدمات مراقبت عمومی و سلامت روان است. مراقبت جامع و هماهنگ برای بیماران را میتوان با ادغام خدمات سلامت روان در محیط های مراقبت های اولیه به دست آورد که میتواند منجر به نتایج بهتر و همچنین کاهش هزینه ها شود. انگی که افراد مبتلا به مشکلات سلامت روان هنگام مراجعه به درمان با آن مواجه میشوند را میتوان با ادغام مراقبتهای روانی در سیستمهای مراقبتهای بهداشتی فعلی کاهش داد.
مزایای مالی پیشگیری و مداخله اولیه
اقدامات پیشگیرانه و مداخله زودهنگام مزایای پولی قابل توجهی را در مراقبت های بهداشتی روانی فراهم میکند. در اینجا چند عنصر مهم وجود دارد که بر مزایا تأکید میکند:
- صرفه جویی در هزینه: صرف هزینه در حال حاضر برای مداخله پیشگیرانه و زودهنگام میتواند بعداً باعث صرفه جویی در هزینه های زیادی شود زیرا در غیر این صورت به درمان های گران قیمت نیاز خواهد بود.
- بهبود نتایج درمان: با تشخیص زودهنگام و مداخله به موقع اختلالات سلامت روان میتوان به نتایج درمانی بهتری دست یافت که به نوبه خود رفاه عمومی را بهبود میبخشد و هزینه های مراقبت های بهداشتی را کاهش میدهد.
- استفاده کمتر از مراقبت های بهداشتی: افرادی که مشکلات سلامت روان دارند ممکن است در صورت فهمیدن زودهنگام، به خدمات مراقبت های بهداشتی کم هزینه تر مانند بستری شدن در بیمارستان و بخش اورژانس نیاز داشته باشند.
- افزایش بهره وری نیروی کار: کاهش غیبت، حضور گرایی (بازدهی پایین در حین کار) و اختلالات مرتبط با کار و همچنین بهبود توانایی افراد در مدیریت سلامت روان خود از طریق پیشگیری و مداخله زودهنگام، میتواند بهره وری کارگران را افزایش دهد. کارفرمایان زیان مالی کمتری میبینند و در نتیجه بهره وری نیروی کار افزایش میابد.
- بار اجتماعی کمتر: اگر مسائل بهداشت روانی تحت کنترل باقی بماند، اتکا به برنامههای رفاه اجتماعی و هزینههای عدالت کیفری مرتبط با اختلالات روانی درماننشده کاهش میابند.
- بهبود کیفیت زندگی: کیفیت زندگی افراد را میتوان از طریق پیشگیری و مداخله زودهنگام تا حد زیادی افزایش داد، که به نوبه خود به آنها اجازه میدهد تا زندگی رضایت بخشی و مولدتری داشته باشند. در نتیجه این امر، تأثیرات موج دار اقتصادی مثبت توسط افراد و جامعه به عنوان یک کل احساس میشود.
- بازگشت سرمایه: سیستم بازگشت سرمایه، تحقیقات متعدد مطلوبی را نشان داده است که با پیشگیری از سلامت روان و مداخله زودهنگام مرتبط است. سرمایه گذاری اولیه در برنامه های پیشگیرانه و مداخله زودهنگام میتواند بیشتر از مزایای اقتصادی باشد که شامل بهره وری بالاتر و هزینه های کمتر مراقبت های بهداشتی است.
- کاهش انگ و افزایش رفتار کمک جویی: ما میتوانیم فرهنگی ایجاد کنیم که رفتار کمک جویانه را ترویج کند، افتراهای پیرامون سلامت روان را کاهش دهد و با حمایت از پیشگیری و مداخله زودهنگام، جو حمایتی بیشتری ایجاد کند. مسائل مربوط به سلامت روان ممکن است در مراحل اولیه بهتر شناسایی و درمان شوند.
- پایداری اقتصادی بلندمدت: سیستم مراقبت سلامت روان بلند مدت و مقرون به صرفه تر هدف است و سرمایه گذاری در مداخله پیشگیرانه و زودهنگام در راستای این هدف است. این تاکتیکها، در صورت اولویتبندی، به کاهش فشار بر سیستمهای مراقبتهای بهداشتی و جامعه در کل کمک میکنند و در عین حال به مشکلات سلامت روان نیز رسیدگی میکنند.
تأثیر مراقبت روانشناختی بر موفقیت کارآفرینی
ماهیت پویا و خواستار کارآفرینی، توانایی مدیریت سطوح بالای استرس، عدم اطمینان و ریسک را ضروری میکند. سلامت روان یک کارآفرین برای توانایی آنها در رسیدگی به این خواسته ها و موفقیت در تلاش های خود بسیار مهم است.
برای شروع، سلامت عمومی و توانایی یک کارآفرین برای پس گرفتن از ناملایمات را میتوان با کمک مراقبت های بهداشت روانی بهبود بخشید. کارآفرینان میتوانند با ایجاد و حفظ یک پایه روانشناختی قوی از طریق مدیریت موثر سلامت روان، در برابر استرس، شکست و خواسته های اداره یک کسب و کار مقاوم باشند. کارآفرینان با مراقبت از سلامت روان خود، ممکن است سلامت عاطفی خود را افزایش دهند، تصمیمات بهتری بگیرند و دیدگاهی خوش بینانه داشته باشند که نوآوری، خلاقیت و سازگاری را در پی دارد.
دوم، کارایی و اثربخشی کار یک کارآفرین ممکن است تحت تأثیر مراقبت های بهداشت روانی قرار گیرد. توانایی صاحب یک کسب و کار برای تمرکز، تفکر منطقی و قضاوت صحیح میتواند تحت تأثیر مسائل بهداشت روانی درمان نشده مانند اضطراب، افسردگی یا خستگی قرار گیرد. برای مدیریت بهتر این مشکلات و دستیابی به موفقیت تجاری بهتر، کارآفرینان باید از طریق مراقبت های بهداشت روانی به دنبال حمایت و درمان مناسب باشند.
علاوه بر این، دسترسی به مراقبتهای بهداشت روانی میتواند به کارآفرینان کمک کند تا مشاغل خود را در دراز مدت حفظ کنند. کارآفرینان ممکن است با قرار دادن سلامت روان در اولویت اول، از شرکت های خود در برابر اثرات مخرب بحران های سلامت روان، خستگی عاطفی و استرس مزمن محافظت کنند. طول عمر سفر کارآفرینی را میتوان توسط کارآفرینانی افزایش داد که در شیوه های خودمراقبتی شرکت میکنند، به دنبال درمان یا مشاوره هستند و از اقدامات کاهش استرس استفاده میکنند. این اقدامات به کارآفرینان کمک میکند تا تعادل کار و زندگی سالم را حفظ کنند و از فرسودگی شغلی جلوگیری کنند.
هزینه های پنهان نادیده گرفتن سلامت روان در محیط کار
اگر سلامت روان در محل کار نادیده گرفته شود، میتواند عواقب ناخواسته ای هم برای کارگران و هم برای مشاغل داشته باشد. برخی از نکات مهم که نشان دهنده هزینه های پنهان است به شرح زیر است:
کاهش بهره وری:
نادیده گرفتن نگرانی های مربوط به سلامت روان میتواند منجر به کاهش بهره وری و عملکرد در بین کارکنان شود. مشکلات تمرکز، قضاوت و بهره وری در کار ممکن است نشانه ای از مسائل مربوط به سلامت روان مانند نگرانی، غم و اندوه و استرس باشد. در نتیجه، خروجی کاهش مییابد و بدتر از آن، میتواند کیفیت کار آسیب ببیند.
افزایش غیبت و حضور در جلسه:
نادیده گرفتن مسائل مربوط به سلامت روان میتواند منجر به افزایش غیبت از کار شود، زیرا افراد بهدلیل مسائل مربوط به سلامت روان به طور مرتب کار خود را از دست میدهند. که میتواند منجر به افزایش غیبت از کار شود. علاوه بر این، مواقعی وجود دارد که کارگرانی با مشکلات سلامت روانی هنوز سر کار حاضر میشوند، اما بهره وری بسیار کمتر از حد معمول دارند. کاهش بهره وری در کار ممکن است ناشی از این موضوع باشد.
هزینه های بالاتر مراقبت های بهداشتی:
هزینه های مراقبت های بهداشتی میتواند افزایش یابد: مسائل بهداشت روانی درمان نشده میتواند هزینه های مراقبت های بهداشتی را افزایش دهد. شواهد قوی وجود دارد که نشان میدهد افراد مبتلا به اختلالات روانی درمان نشده بیشتر احتمال دارد که عوارض سلامت جسمانی را تجربه کنند. هزینه های پزشکی هم برای کارمندان و هم برای کارفرمایان در نتیجه افزایش استفاده از مراقبت های بهداشتی از جمله مصرف داروهای تجویزی، بستری شدن در بیمارستان و ویزیت پزشک افزایش مییابد.
هزینه های جابجایی و استخدام کارکنان:
نادیده گرفتن سلامت روان در محیط کار میتواند منجر به افزایش نرخ جابجایی کارکنان شود که به نوبه خود هزینه های اشتغال را افزایش میدهد. روحیه کارمندان به شدت کاهش مییابد و زمانی که احساس میکنند به سلامت روانی آنها در محل کار به اندازه کافی اهمیت داده نمیشود، رضایت شغلی به شدت کاهش میابد. استخدام پرسنل جدید، سرعت بخشیدن به آنها و آموزش آنها در محل کار میتواند برای شرکت ها پرهزینه باشد.
تأثیر بر فرهنگ و روحیه محیط کار:
هنگامی که کارفرمایان چشم خود را بر روی مسائل مربوط به سلامت روانی کارکنان میبندند، روحیه و فرهنگ محیط کار میتواند آسیب ببیند. کارمندان زمانی که متوجه عدم حمایت از سلامت روانی خود میشوند، بیشتر دچار استرس، عدم تعهد و نارضایتی میشوند. به همین دلیل، همکاری و اثربخشی کلی سازمان میتواند تحت تأثیر قرار گیرد.
پیامدهای قانونی و نظارتی:
نادیده گرفتن سلامت روان در محیط کار ممکن است منجر به مسائل قانونی و مقرراتی شود. مراقبت از سلامت روان کارکنان بخشی از وظایف یک سازمان برای ایجاد محیط کاری سالم و ایمن است. اقدامات قانونی، از جمله آزار و اذیت در محل کار، تبعیض یا عدم رعایت الزامات بهداشت روانی کارکنان، ممکن است ناشی از عدم رعایت این الزام باشد.