وقتی صحبت از اقتصاد به میان میاید، مالیات به عنوان یکی از حیاتیترین و در عین حال تفرقهانگیزترین مسائل مطرح میشود. میزان و رشد فعالیت های اقتصادی و همچنین توزیع منابع و درآمد، همگی تحت تأثیر سیاست های مالیاتی قرار دارند. با این حال، هنگام توسعه یک سیستم مالیاتی ایده آل، موانع زیادی وجود دارد که باید بر آنها غلبه کرد. بیایید برخی از مسائل مالیاتی را که مانع پیشرفت در اقتصاد میشوند، بررسی کنیم.
مالیات و رشد اقتصادی
اصطلاح «رشد اقتصادی» به افزایش میزان و کیفیت تولید یک کشور در طول زمان اشاره دارد. نرخ افزایش تولید ناخالص داخلی واقعی سرانه پس از تعدیل تورم و تغییر جمعیت معیار رایج آن است. دولت برای تامین بودجه ارتش، آموزش، مراقبت های بهداشتی، زیرساخت ها و سایر کالاها و خدمات عمومی، از شهروندان خود مالیات میگیرد.
پس انداز و سرمایه گذاری، سرمایه انسانی، نوآوری و کارآفرینی، کالاها و خدمات عمومی و غیره همگی مسیرهایی هستند که از طریق آنها مالیات میتواند بر رشد اقتصادی تأثیر بگذارد.
درآمد، مصرف، دارایی و سایر اشکال مالیات، همگی به روش های منحصر به فردی بر رشد اقتصادی تأثیر میگذارند، اما ویژگی های مشترک کمی دارند. مدل رشد نئوکلاسیک، مدل رشد درون زا، نظریه مالیات بهینه و غیره، تنها تعداد کمی از نظریه ها و مدل هایی هستند که ارتباط بین مالیات و رشد اقتصادی را بررسی میکنند.
شواهد تجربی در مورد اثرات مالیات بر رشد اقتصادی
تأثیر مالیات بر رشد اقتصادی موضوع چندین مطالعه تجربی بوده است که از طیف گسترده ای از روش ها، منابع داده ها و شاخص ها برای مقایسه بین کشورها در طول زمان استفاده میکند. تحقیقات تجربی چندین نتیجه مهم را نشان داده است، از جمله:
در حالی که بار مالیاتی بالاتر باعث کاهش رشد اقتصادی میشود، میزان و تأثیر این پیوند به طور گسترده در کشورها، رژیم های مالیاتی، اولویت های هزینه های عمومی و تنظیمات نهادی و اقتصادی متفاوت است.
رشد اقتصادی تحت تأثیر ساختار مالیاتی است. از آنجایی که آنها انگیزههای پسانداز، سرمایهگذاری، نوآوری و کارآفرینی را تغییر میدهند، مالیات بر درآمد، بهویژه درآمد شرکتها، نسبت به مالیات بر مصرف یا دارایی، تأثیرات منفی بیشتری بر رشد اقتصادی دارد.
رشد اقتصادی نیز به سیستم مالیاتی بستگی دارد که هم مؤثر و هم عادلانه باشد. کاهش فرار مالیاتی، هزینه های تمکین و مسئولیت های اداری تنها مواردی است که یک نظام مالیاتی را عاری از انحراف، معافیت ها و حفره ها میکند و تضمین پایه مالیاتی گسترده و توزیع عادلانه بار مالیاتی باعث رشد اقتصادی میشود.
برای رشد اقتصادی، توجه به نحوه تعامل مالیات با سایر سیاست ها و نیروهای خارجی نیز مهم است. اثرات مالیات بر مخارج دولتی، بدهی، ثبات مالی، سرمایه گذاری مستقیم خارجی، باز بودن تجارت، سرمایه انسانی و غیره همگی نمونه هایی از روش هایی هستند که مالیات میتواند بر رشد اقتصادی تأثیر بگذارد.
موانعی که کارآفرینان در رژیم های مالیاتی مختلف با آن روبرو هستند
- علیرغم نقش کلیدی کارآفرینان در ایجاد نوآوری و رشد اقتصادی، آنها هنگام گسترش فعالیت های خود در سطح بین المللی با موانع مهمی مواجه میشوند. مهمترین موانع عبارتند از:
- مبادله ارز: مانند هر کسب و کاری، بودجه و برنامه های یک کارآفرین در برابر احتمال نوسانات نامطلوب ارز آسیب پذیر است. آنها باید بدانند که ارزها چگونه کار میکنند و با یک شرکت صرافی قابل اعتماد شریک شوند.
- مقررات: قوانین و مقررات از کشوری به کشور دیگر متفاوت است و صاحبان مشاغل باید این قوانین را بیاموزند و از آنها پیروی کنند. برای اطمینان از رعایت تمام قوانین، صاحبان مشاغل باید با یک متخصص مشورت کنند.
- مالیات: یک نگرانی عمده است زیرا ممکن است صاحبان مشاغل در چندین کشور ملزم به پرداخت مالیات باشند. آنها باید حسابدار یا مشاور مالیاتی را انتخاب کنند که با قوانین و مقررات مالیاتی کشوری که در آن تجارت میکنند آشنا باشد.
- تامین مالی: کارآفرینان باید برای تامین مالی رشد خود بدنبال منابع سرمایه باشند و این در برخی کشورها میتواند چالش برانگیز باشد.
- قوانین مالیاتی: کشورهای مختلف رژیمهای مالیاتی متفاوتی دارند که میتواند با توجه به سطح درآمد، منبع مالی و نوع کسبوکار، مزایا یا معایبی را برای کارآفرینان ایجاد کند.
- فرهنگ: کارآفرینان هنگام کار در یک کشور خارجی ممکن است نیاز به اصلاح رویکرد خود در بازاریابی، مذاکرات و ارتباطات داشته باشند. آنها باید برای آشنایی و قدردانی از سنت های محلی تلاش کنند.
چگونه میتوان کارایی، برابری، و اهداف پایدار مالیات را تعدیل کرد
دولت ها هنگام تلاش برای ایجاد تعادل برای کارایی، برابری و پایداری مالیات با مسئولیتی چالش برانگیز اما حیاتی روبرو هستند. بنابراین، دولت ها باید سیاست های مالیاتی را ایجاد کنند که چندین هدف را به طور همزمان انجام دهد.
سیاست های مالیاتی کارآمد
سیاست های مالیاتی کارآمد آنهایی هستند که انحرافات و هزینه های اقتصادی را به حداقل میرسانند. برای مثال، مالیاتها ممکن است بر میزان تصمیم افراد و کسبوکارها برای کار، پسانداز، سرمایهگذاری، مصرف و تولید، از جمله موارد دیگر، تأثیر بگذارند. توزیع منابع در سراسر صنایع و فعالیت ها عامل دیگری است که مالیات میتواند بر آن تأثیر بگذارد.
عدالت در مالیات
برابری مالیاتی به نحوه سهیم شدن بخشهای مختلف جامعه در مزایا و بارهای مالیاتی اشاره دارد. به عنوان مثال، مالیات ها ممکن است بر مواردی مانند توزیع درآمد و ثروت، در دسترس بودن خدمات عمومی و چشم انداز حرکت رو به بالا تأثیر بگذارند. در نتیجه، سیاستهای مالیاتی منصفانه باید تضمین کند که همه عادلانه سهم خود را پرداخت میکنند، معافیتهای مالیاتی به کسانی تعلق میگیرد که واقعاً به آنها نیاز دارند، و سطوح مختلف دولت سهم عادلانه خود را از بار مالیاتی به دوش میکشند.
پایداری سیاست های مالیاتی
سیاستهای مالیاتی پایدار سیاستهایی هستند که ممکن است بهطور نامحدود حفظ شوند و به یک کشور کمک میکنند تا به اهداف زیستمحیطی و مالی خود دست یابد. برای مثال، مالیاتها میتوانند انگیزههایی مانند بهرهوری انرژی، کاهش کربن و استفاده از منابع تجدیدپذیر را تغییر دهند. قابلیت اطمینان و کفایت درآمد عمومی برای برآوردن نیازهای مخارج فعلی و آتی نیز ممکن است تحت تأثیر سیاست های مالیاتی باشد.
ایجاد تعادل بین سیاست های مالیاتی
برای ایجاد تعادل خوب، دولت ها باید مکمل ها و تضادهای این اهداف را در نظر بگیرند. به عنوان مثال، برخی از مالیات ها (مانند مالیات بر مصرف رگرسیون) ممکن است موثر باشند، اما برخی دیگر (مانند مالیات بر درآمد شرکت های بزرگ) ممکن است ناکارآمد، ناعادلانه یا غیرقابل اجرا باشند. مالیات بر درآمد پیش رونده و مالیات های زیست محیطی دو نمونه از مالیات هایی هستند که ممکن است اهداف مختلفی را دنبال کنند.
از آنجایی که مالیاتهای مختلف بر ابعاد مختلف رفاه تأثیرات متقابل و گوناگونی دارند، دولتها باید رویکردی جامع و منسجم برای طراحی سیاستهای مالیاتی اتخاذ کنند.