آیا فکر میکنید شرکت های بزرگ می تونند با افرادی که اهداف کوچکی دارن اداره بشن؟
چطور برندهای قدرتمندی مثل مرسدس بنز، بی ام دبلیو، رولکس در شرایط مختلفی مثل رکودهای بزرگ و جنگ جهانی جون سالم به در بردند؟
آیا فکر میکنید که با اهداف کوچک و چشم اندازهای کوتاه مدت، میشه در شرایط سخت دوام آورد؟
در سال 1996 آقای کوین گسکل، بزرگترین اشتباه کمپانی بی ام دبلیو رو برنامه ریزی برای رشد 3درصدی میدونست، آقای گسکل طی اقداماتی اهداف کوچک رو به اهداف بزرگ تبدیل کرد و این باعث افزایش 300درصد فروش شد. این فروش بالا، شرکت رو بار دیگه از تله نابودی نجات داد.
نکته بسیار مهمی که خیلی از شرکت های دنیا به اون توجه نمیکنن، مسئله تورم و بروزرسانیه، با توجه به این دو عامل اگه شرکتی طی 3 سال رشد فروش 300 درصدی نداشته باشه، در واقع اون شرکت هیچ رشدی نکرده.
والت دیزنی با انتخاب هدف جسورانه ساخت دیزنی لند در سال 1955با اون همه عظمت و زیبایی، یا ساخت اولین هواپیمای پهن پیکر جهان توسط شرکت بوئینگ بدون هیچ تجربه قبلی و ریسک بالای هدر رفت منابع مالی، هردو نمونه، نشان از هدف جسورانه این کمپانی ها بوده که یکی از دلایل موفقیت اونهاست؛ جالبه بدونید که هر دو بالای 100 سال قدمت دارند.
البته من اصرار ندارم که همه باید اهداف بزرگ و جسورانه داشته باشند؛ چون این ممکنه برای بعضی ها حتی خطرناک هم باشه. اما شما می توانید از 3 مدل رایج در کسب و کار استفاده کنید:
- می توانید روند تکاملی داشته باشید، یعنی بصورت پله پله و تدریجی به اهدافتون نزدیک بشید و رشد کنید.
- یا مثل نمونه های بالا اهداف جسورانه داشته باشید.
- مدل سوم ترکیبی از هردو مدل را استفاده کنید.
اگه در سطح عالی فکر می کنید، باید مثل والت دیزنی و بوئینگ اهداف جسورانه داشته باشید.